وبلاگ شخصی دکتر امیدی

مهندسی عمران و سرمایه گذاری دربازارهای مالی

وبلاگ شخصی دکتر امیدی

مهندسی عمران و سرمایه گذاری دربازارهای مالی

سخنی با برخی دانشجویان رشته نقشه برداری

خواستم بدانید همه دانشجویانم را دوست دارم و برای همه دوستان از صمیم قلب احترام و ارزش قائلم. سعی حقیر بر این بوده که همیشه دوست واقعی دانشجویانم باشم و اعتقاد دارم دوست واقعی هرگز کسی نیست که همیشه مدح و ستایش انسان را بگوید..اعتقاد دارم ما در کلاس یک خانواده هستیم و در یک خانواده واقعی علاوه بر عشق و دوستی برخوردهایی هم بوجود می آید که منشا آن چیزی جز دلسوزی نیست چه طرفین این را بدانند و چه ندانند..

کلاس مصالح این ترم را هم مثل سایر کلاسهایم دوست دارم و با عشق و علاقه هرچه در توان دارم را ارئه خواهم داد . به اعتقاد حقیر دانشجو مهمترین عضو دانشگاه است و بدون دانشجو دانشگاه تعریفی ندارد پس نمیتوان دانشجو را نادیده گرفت و بدترین مصیبت برای یک شخص یا یک قشر به اعتقاد من این است که حضور یا عدم حضور آنها در یک محیط بی تاثیر باشد و دیده نشوند و تعجب برانگیز است که برخی خود طالب و خرسند از اینچنین بودن هستند.!!! 

فقط خواستم در نزد خود به سوالات زیر پاسخ دهید   

۱- آیا تغییر در برخی از ما برای استادمان نفع مالی یا ...دارد؟

۲- چرا استادمان از تمام وقت کلاس استفاده میکند و هر طور شده مطالب لازم را بیان میکند؟

۳- چرا سعی دارد ما را به انجام دادن وظایفمان عادت دهد؟

۴- مگر فقط نمره درس نشانگر دانشجوی خوب بودن نیست پس چرا استادمان به رفتار ما هم کار دارد؟

۵- چرا در کلاس اجازه نمیدهد مانند بیرون از کلاس بگو بخند داشته باشیم و هر موقع که خواستیم حرف بزنیم ؟

۶- چرا در صورت رعایت نکردن شئونات دانشجویی باید چند دقیقه یا گاهی برای همیشه از کلاس محروم شویم؟


حق نگهدارتان

نظرات 3 + ارسال نظر
nima چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ

با سلام
ای کاش ادما قبل از اینکه چیزی رو از دست بدن قدرشونو بدوونن من صحبتم با این دانشجوی عزیز هستش شک نکنید استاد امیدی یکی از دلسوز ترین اساتیدی هستش که من توی عمرم دیدم افسوس که یه سری از دانشجو ها قدر این اساتید رو نمیدونن من حسرت اینو می خورم که چرا این ترم حتی یه واحد درسی با استاد امیدی ندارم چون شک ندارم استاد امیدی جز موفقیت چیزی برای ما دانشجویان نمی خواهد
ای کاش ما دانشجوها یه کم معرفت به خرج بدیم
با ارزوی موفقیت برای تمام دانشجو ها

با تشکر از نظر شما
در ضمن سوالات ارشد سال گذشته در وبلاگ قرار دارد

پیاده چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ق.ظ

به عنوان یک دانشجو خواستم بگم استاد خوبم یک کلاس میتونه یجای خوب واسه یاد گرفتن باشه حتی برای یک استاد راستی قضیه اون فنر که جمع میشه بعدش یهو رها میشه خواستم بگم شاید اون فنر حرف یا انتقادای نگفته بچه ها باشه که انقد تو دلشون میمونه که اخرش به صورت عصبی تخلیش میکنن کاش فضای کلاس انقد دوستانه باشه که کسی حرفاشو تو دلش نگه نداره راستی استاد فکر نمیکنین سیگار ی مساله شخصی باشه؟اگه فکر میکنین سیگار ربطی به عقل ادم داره پس چرا انیشتین سیگاری بود چرا شهید همت شبای قبل عملیات دو پاکت سیگار میکشید چرا دکترشریعتی سیگار میکشید اگه بنا به گفتن نقطه ضعف ادماست پس نقطه قوتشون چی میشه؟پیشنهاد میکنم ی روز ظهر یه سر بیاید نماز خونه دانشگاه تا باچشم خودتون ببینید که همون بچه های نا ارام تک تکشون نماز میخونن و چه بی ادعا وخالصانه.....



با ارزوی افکاری نامحدود برای شما
شاد باشید همیشه

در مورد موضوع اول جو کلاس رو دانشجویان تعیین میکنند و با رفتارشون نشون میدن که چقدر میشه کلاس رو آزاد گذاشت در کلاسهای دیگر بنده جو بسیار بازتر است چون خود دانشجویان این جو رو بوجود آووردن..اما برخی (فقط برخی) از دانشجویان کلاس شما با حرکات عجیب و غریب فقط میخوان نظم کلاس رو بهم بزنن و اصولا برای تحصیل به دانشگاه نیومدن و هدف چیزی دیگر بوده ..و یا احتمالا به جبر و زور جامعه به این مکان پا گذاشتن.. در ضمن هر کسی میتونه تو وبلاگ انتقاد خودشو مطرح کنه اینطوری وقت کلاس هم گرفته نمیشه...(مثل شما دانشجوی خوب) ....در مورد دوم انشالله که همینطور باشه..و در اینصورت باعث خرسندی و افتخاره(البته فقط قسمت دومش نه سیگار کشیدنش)...سیگار کشیدن نشاندهنده یک نقطه ضعف در شخصیته و یک نوع وابستگی رو میرسونه هر کسی هم باشه فرقی نمیکنه ..تمام آدما حتی بزرگترین و معروفترین دارای نقاط ضعف بودند و یک انسان فهیم فقط باید نقاط قوت اونا رو الگو قرار بده نه نقطه ضعفشونو ...مطمئن باشید که اون انسانهای بزرگ و شریف که نام بردین خیلی دوست داشتن که این نقطه ضعف رو نداشتن و اگر سیگاری نبودن حتما کارها و اقدامات بزرگتری انجام میدادن...دانشجوی خوبم پیشنهاد میکنم بازهم بیشتر فکر کنید..با تشکر از نظر شما دانشجوی عزیز..

در خرابات مغان نور خدا میبینم ..
این عجب بین که چه نوری زکجا میبینم
جلوه برمن مفروش ای ملک الحاج که تو ..
خانه میبینی و من خانه خدا میبینم..

بنده ی خدا جمعه 3 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:33 ب.ظ

سلام استاد خوبم:
ممنون به خاطر منابعی که لطف کردید و گذاشتید واسمون
استاد این بچه ها نمی فهمن شما دوسشون داریدو از رو دلسوزی حرف می زنید اونا جوونن و مغرورو....
گفتم که شما رو هرکی تاثیر نداشته باشید رو یکی دو نفر و داشتید این و مطمینم.
می دونم واسه شما هیچ نفع و سود مالی و .. چیز دیگه ای نداره و فقط وفقط از رو دوست داشتن و دلسوزیه,ولی خب بچه ها وقتی می بینن تغییرشون انقدر براتون مهمه دوست دارن که ببینید این تغییرشون رو و وقتی میبینن که به چشه شما نمیاد و شما بازم مثه قبل به اونا نگاه می کنید و فقط واسه گفتن یه جمله که چرا 2 نمره کم می کنید میندازین بیرون خب یعنی هیچی نگید دیگه سر کلاس
یعنی حق هیچ اظهار نظری حتی اگه مثه دیروز درستم باشه ندارید. هرکی باشه عصبانی میشه. ولی اینم بگم درسته آدما عصبانی میشن اما باید ببینن طرف مقابلشون کیه.
به هر حال حرفای شما کاملا درسته و من اونارو قبول دارم. ولی اصلا دوست نداشتم کلاسم با شما اینجوری باشه.طوری باشه که ما انقدر بد باشیم که امتحان نداده شما بگید به اون گروه که 90% بچه های این گروه می افتن. استاد خوبم من از طرف همه ی بچه ها معذرت می خوام به بزرگی خودتون ببخشید.
بخشش از بزرگان است
ممنون که به حرفای دانشجوی حقیرتون توجه داشتید.بازم شرمنده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد